پری‌شب استوریشو دیدم خیلی ناراحت بودبهش پیام دادم ک کمکش کنم و حرف بزنه .

ولی اون گفت اگ هم نخواد چیزی بگه،خدا هم نمیتونه مجبورش کنه که حرف بزنه

انگار سر جنگ داره با من.من فقط میخواستم کمکش کنم چون برام مهم بود اما خودش نخواست‌از رو کنجکاوی هم نبود سوالماما جبهه گرفت.انگار داره ازم فرار میکنه آخه چرا فرار؟،

البته یه بار ک بحث پیش اومد گفت بهار من وقتی درس میخونم هم بهت فک میکنم،که سمه برای منو هدفم

البته شاید الکی بگه

شایدم من خودمو دارم الکی گول میزنم ک مثلا پیش خودم فک کنم دلش با منه.

دوباره دیشب استوری غمگین گذاشتاما چیزی نگفتم.

من اگ ببینم تو یه رود خونه داری غرق میشی،دستمو به سمتت دراز میکنماما این انتخاب با توعه ک غرق بشی یا نه که دستمو بگیری یا نه

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گرنداستریم تهران41525 ارزان سرا ghali farsi خرید و فروش و پرورش و تکثیر زالو بازرگانی و ترخیص کالا دانلود آهنگ یه سَــرِ پُــر از حرفهایِ خالی عشق اخبار سایت بلگ بیست ...ممنوع!!!